سالها
ایران با طرح فرزند کمترزندگی بهتر جلو رفته است.سیاستهای کنترل جمعیت در دهه
60-70 در مرحله تندروی بیش از حد بود و در واقع ترویج همان سیاستها، امروز کشور را
گرفتار کاهش نرخ باروری کرده است.
پارامترهای
افزایش موالید در آن زمان بسیار زیاد بود.مهاجرت به خارج کم بود، مرگومیر اطفال بهدلیل
بهبود وضع بهداشت رو به کاهش بود. در اواخر دهه شصت جنگ به پایان رسیده بودبرنامههای
توسعه روستایی به خوبی پیش میرفت خانههای بهداشت به خوبی به نقاط روستایی خدمات میدادند،تنظیم
خانواده و انجام واکسیناسیون مرتب انجام میشد و از میزان مرگومیر اطفال بهدلیل امراض
گوناگون جلوگیری میشد. جمعیت به یکباره رشد پیدا کرده و با انفجار جمعیت روبهرو شدیم.در
اواخر دهه شصت سیاستهای جمعیتی به سمت تهدید موالید پیش رفت منابع اقتصادی تامین کننده
نبودبه همین دلیل کاهش باروری مورد توجه دولتمردان قرار گرفت.
«واقعیتی
که وجود دارد این است که چه از نگاه دینی،اجتماعی،سیاسی یکی از معادلات اصلی هر کشوری
برای بقای تمدنش که در دنیا زنده بماند و حرف برای گفتن داشته باشد همین آیتم جمعیتی
است.
حتی
در دین ما هم گفته شده است: «ازدواج کنید و فرزند دار شوید و جمعیت را افزایش دهید،زیرا
من در قیامت با تعداد زیاد امتم به سایر امتها مباهات میکنم.»
متاسفانه
در مقطعی از زمان با تبلیغات ناگواری که فکر میکردیم خوب است و ظاهر جذابی داشت و
باورمان هم شد،متوجه شدیم رشد جمعیت ما حتی از برخی کشورهای اروپایی هم کمتر شده است.آنها
بستههای تشویقی گذاشتهاند برای این که زوجین جوان فرزند دار بشوند،اما ما جوری در
ایران برخورد کردیم که انگار فرزند دار شدن عیب محسوب میشود.با این شرایط در 10 الی
15 سال بعد تبدیل میشویم به کشوری با جمعیت متوسط سالمند به بالا که ضررهای زیادی
هم خواهد داشت.باید تلاش کنیم با یک نگاه منطقی و درست این آسیب را جبران کنیم.»
«آحاد
مردم باید فرزندآوری را بپذیرند و این وظیفه برعهده فرهنگ گزاران است.بسیاری از جوانان
از ترس موانع اقتصادی،از آوردن فرزندان بیشتر گریزانند.اما در ابتدا باید فرهنگ درست
شود، تشویق زوجین میتوانند نقش پررنگی داشته باشند.در هیچ کشوری و هیچ قومی تغییر
حاصل نمیشود مگر اینکه در زمینه فکر و اندیشه شان تغییر حاصل شود.اول باید مردم بپذیرند
ازدیاد نسل یک موضوع حیاتی است و برای ادامه یک ملت مهم است. «پایداری یک تمدن به ازدیاد
نسل است »
عوامل
تاثیرگذار بر عدم علاقه زوجهای به فرزندآوری زیاد است ،مهمترین آنها که بر فرزندآوری
آنها تاثیرگذاشته است،به ترتیب عبارتند از: عدم توانایی برای تامین هزینههای فرزند
دیگر،تداخل فرزندآوری با علایق، تفریحات،برنامههای کاری و تحصیلی،نگرانی نسبت به
آینده فرزندان،اما در این میان تعدادی از زوجها قرار دارند که تحت هیچ شرایطی علاقه
به داشتن فرزند یا فرزند دیگر ندارند و یا نابارور می باشند .
راهکارهای تشویق جامعه به افزایش
جمعیت: مسئولان نظام باید در این زمینه توجه داشته باشند و همانگونه که رهبر انقلاب
نیز فرمودند درخصوص تاخیر در ازدواج، شغل، مسکن و دیگر مسائل جوانان باید مشکلات را
ریشهای حل کنیم و موضوع افزایش جمعیت را هم مدنظر داشته باشیم. بعد از حل ریشهای
نیازهای اساسی نسل جوان باید توقع افزایش نسل و فرزند را داشته باشیم بهگونهای که
هر خانواده حداقل 2 تا 3 فرزند داشته باشد
خطرات کمجمعیتی در کشور :
کمجمعیتی در کشور خطراتی،جدای از سالمندشدن جمعیت در پی دارد کمجمعیتی مسئلهساز
است و در واقع از علل کمجمعیتی میتوانیم به مهاجرتهای بیرویه از مناطق پیرامونی
به مناطق شهری نام ببریم،که باعث میشود روستاهایی داشته باشیم که در بین زمین و هوا
هستند،که نه میشود به آنها امکانات داد و نه میشود آنها را رها کرد.به این علت که
آنقدر تعداد جمعیت در بین آنها کم است که برای آنها نمیتوان خدمات آب،برق،گاز و کلا
خدمات رفاهی ارائه کرد،زیرا که از لحاظ اقتصادی به صرفه نیست.در حال حاضر هزاران روستا
در ایران وجود دارد که به دلیل جمعیت کم دولت نمیتواند بودجه خدمات رفاهی به ایشان
اختصاص دهد.از طرف دیگر این مهاجرتها بیشتر از میان جوانان به سمت مناطق شهری صورت
میگیردکه موجب کمجمعیتی خطرناک میشود زیرا بیشتر جوانان و نیروی فعال که در سن کار
هستند، به مناطق مرکزی میآیند که موجب میشود مناطق پیرامونی و شهرستانها نیروی جوان
خود را از دست بدهند که باعث میشود ترکیب سنی و جنسی شهرها و روستاهای پیرامونی به
هم بریزد. در واقع سیستم مهاجرت به کلانشهرها پدیده خطرناکی است.که بیشتر مهاجرتها
از طرف کشورهای اطراف به ایران صورت میگیرد.متاسفانه مهاجرت از اطراف برای ایران از
لحاظ فرهنگی و اجتماعی و امنیتی مشکلزاست. هرچه نسبت مهاجرت جمعیت خارجی بالاتر برود،اینها
بهگروههای مسلط اجتماعی تبدیل میشوند که بعدها ادعای حق میکنند و بهدنبال حقوق
هستند و بهتدریج این افزایش آمار مهاجرین ترکیب نژادی،فرهنگی،قومی کشورها را بههم
میریزد که تحت عنوان انتقال سوم جمعیتی نامیده میشود.» در پایان جمعیت مسئلهای نیست
که بتوان بهطور موقت به آن نگاه کرد بلکه باید به صورت یک سیستم به جمعیت نگاه کنیم،
یک ساختاری که یک فرد خود سمبل یک جمعیت حساب میشود.همانطور که ما برای دوران کودکی،نوجوانی،جوانی
و سالخوردگی یک فرد باید برنامه داشته باشیم،باید برای یک جمعیت بزرگ هم برنامهریزی
بلندمدت داشته باشیم و بدانیم کمبود جمعیت موجبات از بین رفتن نسل و تمدن را فراهم
میکند.
حرکت به سمت رشد منفی جمعیت:
از دیگر مواردخطرات کم جمعیتی می باشد به طور متوسط، هر 10 زوج در ایران 18 فرزند دارند،
این موضوع بدان معناست که هر یک از زوجین، یک تا 2 فرزند دارند. طبق آمار اگر زوجها
به طور متوسط 2،1 فرزند داشته باشند و فرزندان جایگزین آنها شوند، جمعیت ثابت میماند؛
این 0،1 نیز به دلیل احتمال فوت فرزندان لحاظ شده است؛ حال اگر تعداد فرزندان والدین
کمتر از این مقدار باشد، جمعیت جایگزین نمیشود؛ هر چه این رقم کم شود، تعداد کل فرزندان
زوجین کم میشود؛ یعنی به طور متوسط هر 10 زوج 18 فرزند دارند بنابراین یک فرزند یا
دو فرزند دارند؛ خانوادههایی که یک فرزند دبستانی دارند، ممکن است در آینده صاحب یک
فرزند دیگر هم بشوند اما تعداد فرزندان از دو فرزند تجاوز نمیکند در حال حاضر نرخ
رشد جمعیت در برخی استانهای کشور منفی می باشد که نیاز به کار تحقیقاتی در این زمینه دارد .
پیر
شدن جمعیت از دیگر مواردخطرات کم جمعیتی می باشد ایران اگر چه به عنوان جامعه ای جوان شناخته می شود، که بررسیها
و گزارشهای وزارت بهداشت نشان می دهد جمعیت کشورمان در حال پیر شدن است.
هم
اکنون بیش از 7 درصد جمعیت کشورمان را افراد سالمند بالای 60 سال تشکیل می دهند که
گفته می شود این آمار در چهار دهه آینده تقریبا دو برابر خواهد شد. به طوریکه در سال
1429 به ازای هر چهار نفر ایرانی، یک نفر سالمند خواهیم داشت.
حال
ممکن است بپرسید این موضوع دارای چه مخاطراتی است؟ برای پاسخ به این پرسش باید به مثال
ژاپن اشاره کرد.شمار سالمندان در ژاپن در سالهای اخیر افزایش یافته است، به نحوی که شمار سالمندان بالای 67 سال، 36 درصد از جمعیت ژاپن
را تشکیل دهند. در حال حاضر ژاپن از سوی سازمان بهداشت جهانی در صدر جدول نرخ طول عمر
جهان قرار دارد. این موضوع سبب کاهش شمار جمعیت کارگری در ژاپن که دومین اقتصاد بزرگ
جهان را تشکیل می دهد، شده است. افزایش شمار سالمندان و کمبود نیروی کار در ژاپن نگهداری
افراد مسن را نیز با مشکل روبرو کرده است.
جمع بندی : به نظر می رسد لزوم
سیاستهای تشویقی برای افزایش جمعیت نیاز به تبیین دلایل میان محققان و سیاستگذاران
دارد.چرا که تجربه رشد جمعیت در دهه 60 که با عدم پیش بینی و تدارک ابزار کافی برای
پاسخگویی نیازهای اولیه دینی ،آموزشی و دانشگاه،اشتغال،مسکن و ازدواج این نسل روبرو
بود باعث شد که مشکلات زیادی برای سیاستگذاران و مجریان بوجود بیاید.در صورت پدید آمدن
اجماع علمی میان نهاد مختلف پژوهشی،حاکمیتی و سیاستگذاری می بایست به برنامه ریزیهای
میان مدت و بلند مدت در این زمینه دست زد و متون قانونی لازم را در این زمینه تدارک
دید.مهم ترین مساله در این زمینه کارامدی و برنامه ریزی دولت برای افزایش جمعیت و تامین
نیازهای آن است.
.